من کی هستم؟

سلام. این منم. مهسا الویری. دختری که از کودکی در جستجوی حقیقته. یعنی مثلا درست از زمانی که چهار یا پنج ساله بودم و معنی حق و باطل رو فهمیدم، آرزو کردم که من هم طرفدار حق باشم تا الان که یه جوون هستم و این آرزو رو همچنان دنبال میکنم.

بچه که بودم همیشه از خودم پرسیدم که چرا باید تو دنیا به آدم هایی که مثل ما نفس میکشن ظلم بشه و کسی برای این ظلم از جا بلند نشه؟ کشمیر، سوریه، فلسطین، لبنان، یمن و و و. بارها اسماشون رو شنیدم و آرزو کردم در کنار حق باشم. اما چجوری؟

در کنار این آرزو، چیزهای دیگه ای هم داشت در من رشد می کرد. مثل هنر! من عاشق نوشتن و عکاسی بودم. مثلا من با همه ی سختی ها برخلاف فکر مسموم اغلب مردم، به سیستان و بلوچستان سفر کردم. اون هم زمینی. میدونید که خیلی ها میگن جاده هاش راهزن داره و اونجا خیلی خطرناکه! بخشی از زیبایی سیستان رو میتونی تو عکسام اون پایین ببینی.

بگذریم. اینجا قراره از سفرم به منطقه ی پر خطرتری حرف بزنم. فلسطین، لبنان و سوریه! کشورهای هم مرز هم و درگیر با جنایات اسراییل. جایی که مردمش در مقابل این همه ظلم پایدار ایستادن و هر روز مقاوم تر از گذشته سنوارها و سید حسن ها رو تربیت میکنن.

برای پیدا کردن جوابی برای سوالم؛ که چگونه افرادی مثل این انسان های بزرگ تو جبهه مقاومت تربیت میشن؟ به این منطقه رفتم و داستان آدما رو شنیدم و حالا میخوام براتون نقل کنم.

قرار شد برم لبنان. دختری که رضایت پدر مادرشو میگیره و میره تو دل جنگ. چون پرواز به منطقه جنگی محدودیتای خودشو داره، تو سوریه میشینیم. خبرای خوبی به گوشمون نمیرسه. نازحین لبنانی، یعنی همون آواره های جنگی، وارد مناطق مختلفی از دمشق شدن و تمرکز اسراییل روی لبنانه. تا درست شدن کارامون برای رفتن به لبنان، به پیشنهاد دوستامون میریم بازدید از نازحین لبنانی… و این شروع ماجراجویی من برای یافتن جواب سوالمه.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *