بازیستا از پشت کوه های برفی البرز به سمت شمال ایران حرکت کرد و به شهر زیبای رشت، شهر “میرزا کوچک خان”، “پروفسور سمیعی”، “استاد محمد معین” و… رسید. حوزه هنری گیلان در لحظه‌ی ورود، بازیستا رو همراهی کرد و برای بهتر شدن این رویداد حضوری، همراه و همقدم بازیستا شد. البته که این همراهی از همین شب قبل برگزاری شروع نشده و از هفته های قبل برای این روز برنامه ریزی صورت گرفته بود.

بچه های رشت اصرار داشتن که رویداد در فضای باز برگزار بشه و میزها رو در حیاط زیبای مجموعه امام رضا (ع) چیدن؛ باد سردی شروع به وزیدن کرد و تیم اجرایی بازیستا که میترسیدن سرمای اینجا هم به اندازه‌ی سرمای قزوین باشه، در برابر اصرارها مقاومت میکردن. کمی که کارهای تدارکات، پشتیبانی و … انجام شد به سمت اسکان حرکت کردیم و کار رو به کاردانش سپردیم.

صبح که وارد حیاط مجموعه شدیم با میزهای رومیزی سفید یکدستی روبه رو شدیم که دامنشون در مسیر باد می رقصید و منتظر ورود نوجوونای پسر گیلانی بودن. کم کم صف تحویل پک های بازیستا به درازا کشید و بچه ها کارت‌های شناساییشون رو تحویل می گرفتن و وارد دنیای بازی سازی می شدن.

کارگاه های محتوایی بازی سازی با اساتید خوب بازیستا شروع شد و بچه ها با مفاهیم نظری بازی آشنا شدن. مثلا اینکه بازی خوب چیه؟ ویژگی‌های بازی نامه‌ چی هست؟ فرق بازی

بعد از اتمام کارگاه ها، پسرا مشغول طرح نویسی بازی شدن و اساتید و رهیارهای رویداد به راهنمایی هر گروه مشغول شدن. بعد از گذشت چند ساعت، کنار هر میز نشستیم و از احوال کلی بچه ها تو این رویداد پرسیدیم. حال خوبشون تو این روز، خنده های روی لبشون و حس خوبی که داشتن گویای همه چیز بود.

در آخر، عکس های دست جمعی و شیطنت های نوجوونا دیدنی بود. اینکه همه با هم به ساخت بازی مشغول شدن و حالا طرح هاشونو تو سایت بازیستا با خیال راحت بارگذاری می کنن، میتونست تو این قاب عکس مشهود باشه.

همه ی اتفاقات خوب امروز تو عکس ها قاب گرفته شد و خوشحالیم که فردا یه روز خوب دیگه رو با دخترای گیلانی بازیستایی خواهیم داشت.

م الف